جدول جو
جدول جو

معنی توبه ده - جستجوی لغت در جدول جو

توبه ده(اَ گُ)
توبه دهنده. آنکه گناهکار را از تکرار گناه بازدارد:
الفت ده هجران و وصال است صبوری
مخموری می توبه ده و توبه شکن شد.
نظیری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دوبه دو
تصویر دوبه دو
دوتادوتا، دوتایی، دوتن با هم بدون شخص دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوره ده
تصویر کوره ده
ده کوچک و کم رونق، ده کم جمعیت و دور از آبادی
فرهنگ فارسی عمید
(تَ نَ دِهْ)
دهی از بخش سراسکند است که در شهرستان تبریز واقع است و 353 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ جِ دِ هَِ دَ رَ)
دهی است از دهستان سردرود بخش اسکو از شهرستان تبریز، در 15 هزارگزی شمال اسکو و 8 هزارگزی جادۀ تبریز به اسکو، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 506 تن سکنه دارد. آبش از بارانلو، محصولش غلات و حبوبات و کشمش و بادام و کرچک، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(لو لَ)
دهی از دهستان نشتااز شهرستان شهسوار، واقع در 25هزارگزی جنوب خاوری شهسوار و 1500گزی جنوب راه شوسۀ شهسوار به چالوس. دشت و معتدل. مرطوب و مالاریائی. دارای 150 تن سکنه. آب آن از ازارود. محصول آنجا برنج. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(شِدِهْ)
دهی از بخش مریوان شهرستان سنندج. سکنۀ آن 330 تن. آب آن از چشمه. محصول عمده آنجا غلات و لبنیات و توتون. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ دِهْ)
ده کوچک و کم آباد. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). ده کم جمعیت که چندان آبادانی نداشته باشد. (ناظم الاطباء). دهی بسیار کوچک و کم سکنه و کم حاصل. دهی کوچک و ناچیز و حقیر. ده کوره. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
من روشنم از دود غم روز به خویش
ای چرخ تو می دانی و این کوره ده خویش.
رکنای مسیح کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ / تُو بَ / بِ کَ دَ / دِ)
تائب. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). بازگشته از گناه. پشیمان شده از گناه و عهدبسته که بدان روی نیاورد. نادم:
خواهی تا توبه کرده رطل بگیرد
زخمۀ غوش ترا به فندق برگیر.
عماره (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
رجوع به توبه کردن و دیگرترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(تُ کِ دِ)
دهی از دهستان گورائیم است که در بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع است و 214 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(اُ کُ)
توبه کار. تائب و نادم و پشیمان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بِهْ دِهْ)
دهی از دهستان حومه بخش گاوبندی است که در شهرستان لار واقع است و 891 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوره ده
تصویر کوره ده
ده کوچک و کم آباد
فرهنگ لغت هوشیار
اسم پشیمان، تائب، تواب، توبه کار، نادم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از توابع دهستان میان رود سفلای نور
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در بندرگز
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی